رمزگشایی از پیامهای آزادسازی زندانیان آمریکایی در چهارچوب معمایِ احیای برجام
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۴۰۲۴۶
فرارو- اخیرا در تحولی قابل توجه، خبرِ آزادسازی چهار زندانی آمریکایی در ایران (و البته آزاد شدنِ چهار زندانی ایرانی در خاک آمریکا) و همچنین آزاد شدن مقادیرِ قابل توجهی از منابع مالی مسدود شده ایران که ظاهرا قرار است از کانال یکی از کشورهای منطقه، به دست ایران برسد، گمانه زنیها و تحلیلهای مختلفی را در مورد ابعاد گوناگون این موضوع و پیامهای خاص آن برای مذاکرت اتمی وین برانگیخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این راستا، برخی ناظران و تحلیلگران بر این باورند که این قِسم اقدامات را باید جدایِ از روند مذاکرات وین و معادله احیای برجام دانست و در نقطه مقابل، شمار دیگری از تحلیلگران معتقدند که این قبیل اقدامات را بایستی مقدمهای جهت اعلام نهاییِ حصول توافق میان ایران و غرب (و به طور خاص با آمریکا) در دوره قبل از انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا ارزیابی کرد. مسالهای که نمودهای عینی خود را پس از برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا نشان خواهد داد. با این همه، همانطور که پیشتر نیز گفته شد، حدس و گمانها و تحلیلها در این رابطه ماهیتی متنوع دارند.
در این راستا، فرارو در گفتگو با "رحمان قهرمانپور"، استاد علوم سیاسی و کارشناس سیاست خارجی و "سید جلال ساداتیان"، سفیر سابق ایران در انگلستان و تحلیلگر سیاست خارجی، به بررسی ابعاد مختلف مساله مذکور پرداخته است.
مشروح گفتگو با رحمان قهرمانپور و سید جلال ساداتیان را در ادامه مطالعه فرمایید.
آزادسازی زندانیان آمریکایی و متعاقبا آزاد شدنِ مقداری از منابع مالی ایران، لزوما ارتباطی با معادله احیای برجام ندارد، زیرا جز موانع اصلی در این رابطه نبوده است"رحمان قهرمانپور"، تحلیلگر و کارشناس حوزه سیاست خارجی در ابتدا در پاسخ به این سوال که آیا آزادسازی شماری از زندانیان آمریکایی در ایران و متعاقبا آزاد شدن مقادیری از منابع مالی بلوکه شده کشورمان در خارج از ایران که به تازگی اتفاق افتاده، حاوی معنای خاصی برای مذاکرات وین و روند احیای برجام است؟ گفت: «به نظر من خیر، الزاما آزادسازی برخی زندانیان آمریکایی که اخیرا توسط کشورمان اتفاق افتاده، ارتباطی با معادله احیای برجام و مذاکرات وین ندارد. دلیل اصلی این مساله نیز این است که دو طرف توافق کرده اند که موضوع زندانیان، در یک چهارچوب "انساندوستانه" بررسی شود. هر چند میتوان این تحرک را به مثابه نشانهای مثبت در نظر گرفت با این حال همانطور که پیشتر نیز گفتم، الزاما به معنای رفع جدیِ موانع موجود در مسیر احیای برجام تلقی نمیشود. در این رابطه باید توجه داشته باشیم که مساله زندانیهای دو تابعیتی، جز موانع و چالشهای اصلی و اساسی در مسیر احیای برجام نبوده است. با این حال، میتواند اثر مثبتی بر جوِ کلی حاکم بر مذاکرات داشته باشد.»
این کارشناس سیاست خارجی در پاسخ به این پرسش که دلیل این مساله که گمانه زنیها و بعضا تناقضگوییهایی در مورد آزادسازی برخی منابع مالی ایران در ازای آزاد شدن زندانیان آمریکایی مطرح میشود چیست؟ گفت: «آن چیزی که آمریکاییها رد کرده اند، این بوده که آنها در ازای آزادیِ زندانیان خود در ایران، خودشان پولی را پرداخت نخواهند کرد. این بدان معناست که آمریکا پولی برای آزادی زندانیان خود که اخیرا توسط ایران آزاد شده اند، نداده است. با این حال، آزاد سازی منابع را رد نکرده و در این ماجرا تناقضی نیست. در این رابطه، خبرگزاری رویترز نیز یک گزارش کار کرده و از سویی، باید توجه داشت که بخشی از این منابع مالی پیشتر در یک حساب واریز شده بود، اما امکان برداشتِ آن وجود نداشت. اکنون قرار شده که این منابع به بانک مرکزی قطر منتقل شود و سپس امکان برداشت ایران فراهم شود. از این منظر، آنچه آمریکاییها رد کردهاند، این مساله بوده که گفته اند ما خودمان پولی را به ایران نمیدهیم، اما آزاد شدنِ منابع مالی خودِ ایران را رد نکردهاند.»
رحمان قهرمانپور در پاسخ به این سوال که به چه دلیل ابتکارهایی از این دست، پیشتر و در زمانی که هنوز مذاکراتِ احیای برجام در دست انجام بود صورت نگرفتند و در واقع، از نقشِ تسهیل کننده آنها در زمانی که مذاکرات در اوج خود بود استفاده نشد؟ گفت: «پیش از این هم ایران جهت آزادسازی و مبادله زندانیان اقدام کرده بود با این حال به این دلیل که پولِ واریز شده برای کشورمان از قابلیت برداشت برای ایران برخوردار نبود، این موضوع نیز به تاخیر اقتاد. در این رابطه ایران گفته بود که تا زمانی که منابع مالی به دست این کشور نرسد، فرآیند آزادسازی نیز اتفاق نخواهد افتاد. از این رو مایلم به این نکته اشاره کنم که پیشتر نیز دو سه مرتبه در زمان آقایان ظریف و عراقچی، این مساله مطرح شده بود با این حال به موانعی برخورد کرد که اکنون آن موانع با میانجی گری برخی کشورهای منطقه و به طور خاص قطر رفع شده اند و اکنون شاهد آزادسازیِ برخی منابع مالی کشورمان در چهارچوب مبادله زندانیان آمریکایی هستیم.»
این کارشناس حوزه سیاست خارجی در مورد سرنوشت معادله احیای برجام گفت: «به نظر میرسد که قبل از انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا، تحول خاصی اتفاق نیفتد، زیرا دموکراتها ارزیابی این را داشته اند که اگر بخواهند در شرایط فعلی و تنها چند هفته قبل از برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره، با ایران به توافق دست یابند، این احتمال وجود دارد که دستِ جمهوریخواهان تقویت شود و به طور خاص ترامپیستها موقعیت بهتر و گسترده تری را جهت حمله به دموکراتها پیدا کنند. از این رو، دولت بایدن در مورد معادله مذاکرات وین و روند احیای برجام، کاملا دست به عصا حرکت میکند و به نظر میرسد که تا قبل از انتخابات میاندورهای کنگره، تحول خاصی اتفاق نیفتد».
قهرمانپور تصریح کرد: «با این همه، جهت صحبت در مورد سرنوشت نهایی معادله احیای برجام، به نظر من باید محتاط باشیم، زیرا هر چه زمان میگذرد، کار نیز سختتر میشود و باید در نظر داشت که بر اساس نظرسنجیهایی که در آمریکا انجام میشود، این نکته روشن شده که جمهوریخواهان دست برتر را دارند و بدون تردید پیروزی آنها در این انتخابات و تقویت موضع و جایگاهشان در مجالس سنا و نمایندگان آمریکا، جدای از اینکه معادله مذاکرات وین را پیچیدهتر خواهد کرد، چالشهای قابل توجهی را برای خودِ دولتِ بایدن نیز به وجود میآورد. با این همه، باید منتظر ماند و دید که اگر سناریوی موفقیت جمهوریخواهان در انتخابات میاندورهای کنگره به وقوع پیوست، آیا آنها میتوانند با یک توافق با ایران کنار بیایند یا خیر. به طور کلی باید توجه داشت که هر چه زمان بگذرد، تعداد عوامل و متغیرهایی که میتوانند در قامت "مانع"، در روند مذاکرات کنشگری کنند نیز بیشتر خواهد شد.»
تحولات اخیر در چهارچوب آزادی زندانیان آمریکایی و آزاد شدن برخی از منابع مالی ایران، مقدمهای جهت اعلام توافق میان ایران و غرب پس از برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا است
"سید جلال ساداتیان" سفیر سابق کشورمان در انگلستان و کارشناس حوزه سیاست خارجی در پاسخ به این سوال که آیا آزادشدنِ برخی زندانیان آمریکایی در کشورمان در روزهای اخیر و متعاقبا آزاد شدنِ مقادیری از منابع مالی مسدود شده ایران در خارج، پیام و سیگنالی مشخص را برای روند مذاکرات وین و معادله دستیابی به یک توافق در این رابطه به همراه دارد یا خیر؟ گفت: «ما در فراز و نشیبی که اطلاعات و اخبار را در قالب معادله مذاکرات وین و روند احیای برجام در ماههای اخیر دریافت کرده ایم، بعضا با برهههایی رو به رو بوده ایم که امیدهایی دال بر ایجاد گشایش در روند مذاکرات ایجاد شده و البته مقاطعی را نیز شاهد بوده ایم که گویی برجام به نقطه پایانی خود رسیده است. در مقطع فعلی، به نظر میرسد که ایران و آمریکا توافق کرده اند که اعلامِ توافق را به بعد از انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا موکول کنند.»
ساداتیان افزود: «دلیل اصلی این مساله این است که دولتِ دموکرات آمریکا میداند و یا ارزیابی آن اینگونه است که اگر اکنون توافقِ خود با ایران را اعلام کند، این به زیان آن خواهد بود، زیرا لابی اسرائیل و جریانهای حامی جمهوریخواهان در عرصه سیاست داخلی آمریکا، به زیان آن کار خواهند کرد و این مساله موجب میشود که دموکراتها اکثریتِ شکنندهای را هم که در کنگره دارند، از دست بدهند. از این رو، دموکراتها به دنبال این هستند که این اکثریت را از دست ندهند و حداقل تا پایان حضور دولت بایدن در قدرت، بتوانند موقعیت خود را در مجالس سنا و نمایندگان آمریکا حفظ کنند.»
این کارشناس حوزه سیاست خارجی تصریح کرد: «با این همه، به نظر من برای اینکه فضایِ حسن نیت قبل از اعلام توافق اتمی جدید را اجرایی کنند، توافق کرده اند که مقداری از منابع مالیِ ایران آزاد شود و در مقابل، ایران نیز شماری از زندانیان آمریکایی را آزاد کند. در این چهارچوب شاهد بوده ایم که شماری از مخالفانِ روند تعاملات ایران و آمریکا در قالب معادله احیای برجام نیز نسبت به این مساله واکنش نشان داده اند و بعضا با نوشتن نامه به رئیس جمهور آمریکا، از وی درخواست کرده اند که از انتقال منابع مالی به ایران جلوگیری کند.»
سفیر سابق ایران در انگلستان گفت: «با این حال، ظاهرا این مسائل چندان در مواضع آمریکاییها اثرگذار نیست. آنها در ظاهر مواضع سخت گیرانهای را تا به امروز اتخاذ کرده اند، اما به ضرورتِ دستیابی به توافق با ایران نیز واقف هستند. در این چهارجوب شاهد بودیم که برخی مقامهای آمریکایی به تازگی گفته اند که کشورهای اروپایی همچنان به مساعی جمیله و تلاشهای میانجی گرانه خود جهت حصول توافق با ایران ادامه دهد. این در حالی است که اروپاییها در قالب معادله مذاکره با ایران منافعی را برای خود متصور بودند که به آنها نرسیدند (حداقل تا به امروز). آن منافع چه بود؟»
این کارشناس سیاست خارجی کشورمان گفت: «به طور خاص آنها به این نکته تاکید داشتند که با دستیابی به یک توافق با ایران، تهران از طریق خط لوله گازیِ خود به ترکیه و همچنین ارسال بخش زیادی از نفتِ ذخیره شده خود به کشورهای غربی، تا حد زیادی آثار و تبعاتِ منفی وضع تحریمهای انرژی از سوی اروپا و آمریکا علیه روسیه را خنثی سازد و به یک منبع جایگزینِ قوی جهت تامین انرژی برای غرب تبدیل شود. مسالهای که به ویژه با فرارسیدنِ فصول سرد سال و مشکلات غرب در بحث تامین انرژیِ مورد نیاز خود و اوج گیری احتمالی تورم در این کشورها، از اهمیت ویژهای برخوردار میشود.»
سید جلال ساداتیان در پایان و در مقام جمع بندی گفت: «با این همه، اکنون بر اساس آنچه منابع خبری و دیپلماتیک گفته و میگویند، به نظرم ایران و آمریکا توافق کرده اند که اعلام توافق را به بعد از انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا موکول کنند. با این حال، در چهارچوبِ نشان دادن حسن نیت به یکدیگر، اقدام به آزادسازی زندانیان و همچنین آزادشدنِ بخشی از منابع مالیِ بلوکه شده کشورمان کرده اند.»
منبع: فرارو
کلیدواژه: مذاکرات وین برجام مبادله زندانیان احیای برجام آزادسازی منابع مالی ایران انتخابات میاندوره ای کنگره آمریکا کارشناس حوزه سیاست خارجی زندانیان آمریکایی سید جلال ساداتیان توافق کرده اند سیاست خارجی توافق با ایران منابع مالی مذاکرات وین روند مذاکرات دموکرات ها طور خاص آزاد شدن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۴۰۲۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
روزنامه هم میهن نوشت: در پی درگیری نظامی اخیر میان ایران و اسرائیل، پس از هدف قرار گرفتن کنسولگری ایران در دمشق و پاسخ نظامی ایران به این اقدام و اقدام نظامی بعدی در اصفهان که به اسرائیل منتسب شد، به نظر میرسد که وضعیت درگیری مستقیم نظامی بین دو کشور پایان یافتهاست.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان پس از فاز نظامی، اکنون نوبت به فاز دیپلماسی رسیدهاست تا جمهوری اسلامی بتواند ضمن بهرهبرداری از نمایش قدرت خود در منطقه، جلوی آسیب رسیدن به منافع کشور و افزایش فشارهای بینالمللی را بگیرد.
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در این شرایط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بهشدت فعالتر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، بهدنبال خنثی کردن تلاشهای حامیان اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد. این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شدهاست که استمرار تحریمهای گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.
در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون پیشین وزارت امور خارجه مطالعه میکنید.
*به نظر میرسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیدهاست. فکر میکنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟شرایط بهگونهای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفتهاست. الان شرایطی پدید آمدهاست که باید فعالیتهای جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف آغاز شود. حامیان اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی میکنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.
این کشورها و نهادها بههیچوجه نگران حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق نبودند، اما حالا بهگونهای رفتار میکنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شدهاست. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده و این کشورها قصد دارند بهدنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشتهباشیم تا بتوانیم اقدامهایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.
در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطلمانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حلوفصل نشود، ما از تحریمها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.
*فکر میکنید با تحولات اخیر آیا آمریکاییها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکاییها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شدهاست که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیدهنشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.
در این زمینه به نظر میرسد که انگیزههای ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقهای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفتوگو در این مورد فرا نرسیدهباشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.
الان اولویتهای مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شدهاست و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرفهای باقیمانده در برجام برای اجرای احکام معطلمانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.
برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیتهای دیپلماتهای باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هستهای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هستهای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.
*ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفانالاقصی و جنگ غزه چیست؟این سوال خیلی کلی است و نمیتوان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بینالمللی کشور را در همه حوزهها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.
در عین حال باید در حوزههای دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانهتر عمل کند. مهمترین مسئله این است که باید از این محدودیتهایی که برای سیاست خارجی ایجاد شدهاست، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.
اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرتهای دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینهها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.
*بعضی از کارشناسان معتقدند که بعد از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل ممکن است این تصور در بین کشورهای همسایه بهخصوص کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس ایجاد شود که قدرت نظامی و قدرت موشکی و پهپادی ایران را تهدیدی برای خودشان تلقی کنند. فکر میکنید آیا ممکن است بتوان سازوکاری ایجاد کرد که به این کشورها نشان داد ایران تهدیدی برای کشورهای همسایه و منطقه محسوب نمیشود؟بخشی از این تصورات ناشی از تبلیغات است. کشورهای منطقه به خوبی میدانند که تاریخ ایران نشان دادهاست که ایران هرگز در سدههای اخیر تهاجمی وارد یک درگیری و بحران نشدهاست. ایران اگر مورد حمله نظامی واقع شدهباشد از خود دفاع میکند، این موضوع را در قضیه عراق شاهد بودیم و اخیراً هم در مقابل تعرض نظامی اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق مشاهده کردیم. ولی ایران هرگز تهدیدی برای همسایگانش نبوده است. ایران همواره دعوت کردهاست که سازوکار امنیتی مشترکی برای تضمین امنیت کشورهای همسایه ایجاد شود.
الان هم دستگاه دیپلماسی ایران باید فعالتر از گذشته تلاش کند تا به همسایگان نشان دهد که اگر ایران یک نیروی نظامی قوی دارد، اگر توان موشکی و پهپادی دارد، این ظرفیتها میتواند در راستای تامین امنیت منطقه به کار رود. این تز کلی ایران که امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود، میشود با دیپلماسی فعال و تعامل با کشورهای همسایه و دولتهای جنوب خلیجفارس، آنها را به این نتیجه برسانیم که باید سازوکار امنیت جمعی در منطقه ایجاد شود و آنها را قانع کنیم که نیازی به حضور نیروهای خارج از منطقه نیست و کشورها خودشان میتوانند امنیت منطقه را تامین کنند.
*در منطقه غرب آسیا ایران و اسرائیل چهار دهه است که با هم خصومت دارند. این منازعه برای نخستین بار در طول هفتههای گذشته ماهیت مستقیم و رودررو پیدا کرد. فکر میکنید آیا امکان تکرار این منازعه مستقیم و تبدیل شدن آن به یک جنگ تمامعیار وجود داشتهباشد؟آینده منازعه ایران و اسرائیل بستگی به عملکرد طرف مقابل دارد. ایران در سالهای اخیر و بهویژه پس از آغاز جنگ غزه نشان دادهبود که صبر استراتژیک در پیش گرفتهاست. اسرائیل به شیوهای عمل کرد که ایران استراتژیاش را کنار گذاشت و وادار کرد وارد حالت تهاجمی شود. اگر اسرائیل اشتباه قبلی خود را تکرار کند، طبیعی است که مورد حمله ایران واقع خواهد شد. به اعتقاد من آینده این رویارویی کاملاً به عملکرد طرف مقابل بستگی دارد.
*عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلیها نسبت به عملکردشان در آینده محتاطتر شوند؟بسیار مؤثر بود. اسرائیلیها باور نمیکردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کردهبود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمکهای گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار میدادند.
قدرتهای جهانی پذیرفتهبودند که موجودیت اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویتهای اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شدهبود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاهویکم آمریکا یاد میشد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشکهای عراق به سمت اسرائیل، هیچ حملهای به اسرائیل نشدهبود و اسرائیل تصور میکرد که سازوکار بازدارندگیاش صددرصد موفق بودهاست.
برای کل قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا جا افتادهبود که اسرائیل باید از لحاظ نظامی و بهخصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قویتر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاشها بیفایده بوده و اسرائیل ضربهپذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.
*مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشکها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیلگران این موضوع را مطرح کردهاند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقهای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیکتر شدهاند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟منازعهای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیتهای کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشکهای ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشاندهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بیاثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.
بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.
ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمیتوان پیشبینی کرد؛ بهخصوص اینکه کشورهای منطقه هم میدانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها همسرنوشت کنند. همانگونه که در سالهای گذشته مشاهده کردهایم، همه سیاستهای آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.
*بعد از آغاز جنگ غزه گفته میشد که عربستان از فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل دور شدهاست. با توجه به تحولاتی که در ۶ ماه گذشته رخ دادهاست، تصور میکنید ریاض تا چه اندازه امکان دارد به فرآیند عادیسازی با اسرائیل بازگردد؟تجدید رابطه ایران با عربستان نشاندهنده تغییراتی در سیاست خارجی ریاض بود. از طرف دیگر برخی واکنشهایی که حکومت عربستان سعودی نسبت به عملکرد آمریکا نشان داد، مشخص کرد که سران این کشور دیگر مانند گذشته به صورت صددرصد پیرو آمریکا نیستند. در عربستان تصور غلطی ایجاد شدهبود که اگر این کشور دنبال توسعه اقتصادی و فناوری است، باید با اسرائیل که یک قدرت اثرگذار در آمریکا و کشورهای غربی محسوب میشود، رابطهای دوستانه برقرار کند. اما فکر میکنم ریاض اکنون به این نتیجه رسیدهاست که تحلیلی که در گذشته داشتند، درست نبوده و میتوانند بدون رابطه با اسرائیل توسعه اقتصادی داشتهباشند و میتوانند مطمئن باشند که کشورهای منطقه ظرفیت کافی برای تامین امنیت منطقه دارند.
نکته بسیار مهم این است که افکار عمومی کشورهای عربی به صورت جدی با توسعه روابط با اسرائیل مخالف هستند. مردم عرب و مردم مسلمان با اسرائیل مخالف هستند و حاضر به پذیرش این رژیم نیستند. این دولتهای عربی هستند که به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل حرکت میکنند. با توجه به وقایعی که در شش ماه گذشته رخ داد و جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب شد، قتلعام بیش از ۳۴ هزار نفر که اکثریت آنها کودکان و زنان هستند، گورهای دستجمعی که در بیمارستانها کشف میشوند، بمباران مدارس، بیمارستانها و خانههای شخصی و قحطی گسترده در غزه؛ همهی اینها باعث شدهاست که زمینه عادیسازی روابط با اسرائیل در کشورهای عربی، دستکم در افکار عمومی کاملاً از بین برود.
اگر دولتهای عربی دستکم تا زمانی که جنگ غزه در خاطره ملتها زنده است بخواهند اقدامی در راستای عادیسازی روابط و دوستی با اسرائیل انجام دهند، درون کشورهایشان با افکار عمومی دچار مشکل خواهند شد. احتمال اینکه فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل ادامه پیدا کند، بسیار کمتر از گذشته شدهاست.
*بعد از پاسخ ایران به اسرائیل، رئیسجمهور آمریکا گفت که میخواهد جبهه متحدی را برای فشار و تحریم علیه ایران ایجاد کند. در نشست سران گروه ۷ و وزرای خارجه اتحادیه اروپا هم شاهد بودیم که دولتهای غربی تصمیم خود را برای توسعه دایره تحریمها علیه ایران اعلام کردند. چه کاری از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از توسعه و افزایش تحریمها بر میآید؟من باید یک نکته را تذکر بدهم. تمام شعارهای انساندوستانه و بشردوستانهای که غربیها مطرح میکنند و آن را ناشی از ایدئولوژی لیبرالیسم میدانند، شعارهایی مثل آزادی، دموکراسی، حقوقبشر، رعایت حقوق زنان و کودکان، عدم استفاده از خشونت، حل اختلافهای بینالمللی بر مبنای دیپلماسی، نظم جهانی مبتنی بر قانون و امثال اینها، همه این شعارها وقتی نوبت به اسرائیل میرسد، از یاد برده میشود.
جنایتی نمانده است که اسرائیل انجام ندادهباشد و کشورهای غربی بهرغم همه شعارهایشان به آن بیتوجهی نکردهباشند. اسرائیل کل منطقه غزه را شش ماه است که مستمراً هوایی و زمینی بمباران میکند و نسلکشی گستردهای را آغاز کردهاست. در این شرایط کشورهای غربی همچنان از اسرائیل حمایت میکنند. یعنی تمام ادعاهایی که در مورد حقوق بشر و دموکراسی مطرح میکنند، دروغ است.
من فکر میکنم بیش از اینکه اسرائیل در این جنگ شکست خورده باشد، فرهنگ و ایدئولوژی غرب شکست خورده است و نشان داده تمام حرفهایی که میزنند، دروغ است و واقعیت ندارد. یکی از نتایج مهم جنگ غزه و بحرانی که بین ایران و اسرائیل پدید آمد، شکست ادعاهای بشردوستانه غرب بود. وقتی اسرائیل مرکز دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد، هیچ واکنشی نشان ندادند، اما وقتی ایران به جنایت اسرائیل عکسالعمل نشان داد، شروع میکنند به محکوم کردن و افزایش فشار و تحریم.
اینها استانداردهای دوگانهای است که در قبال کشورها دارند. در قبال این نوع عملکرد، ایران باید تمام تلاشاش را به کار بگیرد تا این رویه را متوقف کند و اجازه ندهد که میان کشورهایی که قصد دارند در همراهی با اسرائیل، ایران را تحت فشار قرار دهند، اجماع ایجاد شود. ایران باید به صورت جدی وارد فعالیت شود و با کشورهای منطقه و جهان وارد مذاکره شود. احیای برجام قطعاً یکی از بهترین راههای مقابله با افزایش فشار بینالمللی است. ایران باید از منحصر کردن سیاست خارجی به چین و روسیه دست بکشد و بعد فعالیت سیاست خارجیاش را گسترش دهد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کیهان علیه برجام و FATF / این همه موفقیت را نمی بینید یا نمی خواهید ببینید؟! قوانين و محدوديتهاي" FATF " كاغذ پاره نيست